امیر همیشه عاشق کادوی تولد بوده و هست. نمیدونم چرا ولی خیلی براش مهمه. امروز سرزده رفتم محل کارش که بهش کادوشو بدم، واقعا هم حس کردم که منتهای خوشحالیش همینه، ولی با تمام وجود فهمیدم که احتمالا دیگه قرار نیست از هیچ چیز هیچ چیز خوشحال بشه. امیر تموم شده و من هر بار که میبینمش دلم هری میریزه و باورم نمیشه این اقای بامزهی افسرده دوست عزیز منه. چی شدی امیر؟ چیکار کنم خوب شی؟