j'sais pas

اغلب به تو مینویسم.

j'sais pas

اغلب به تو مینویسم.

دو سه شب پیش خواب میدیدم رفته‌م خونه ا.توشه، زنش هم هست و داریم با هم معاشرت میکنیم، یهو دست میکنه تو یقه‌م و بهم ور میره جلو زنش. خیلی اینسکیور شدم. دیدم زنش به روی خودش نمیاره بهش گفتم کارت خیلی زشته و رفتم با زنش نشستم حرف زدن. بعد گفتم راستی شما یه عالمه گربه داشتید چی شد؟ مهسا یهو دست کرد یه بچه گربه از اون گوشه کشید بیرون و با هم شروع کردیم با گربه‌هه بازی کردن، و من به این فکر کردم که زنش چقدر از خودش جذابتره. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.